فرایند کسب و کار

فرایند کسب و کار (Business Process)

در ابتدا چند تعریف را که در صنعت مورد استفاده قرار می‌گیرد، بیان می‌کنیم:

 راملر (Rummler) و براک (Brache) پیش‌تر اعلام کرده بودند که فرایند کسب‌وکار”مجموعه‌ای از اقدامات است که یک کسب‌وکار برای تولید یک محصول یا خدمت انجام می‌دهد”  اگر این اقدامات بین واحدهای مختلف سازمان به گردش درآید به آن بین وظیفه‌ای (Cross-Functional) گفته می‌شود. چنانچه محصول تولیدشده برای مشتری خارج از سازمان باشد، یک فرایند اصلی است؛ در غیر این صورت، یک فرایند پشتیبانی محسوب می‌شود. این تعریف برای شروع خوب است ولی برای کاربردی شدن نیاز است تا محتویاتی به آن اضافه گردد.

مارتین اولد (Martyn Ould) فرایند را این‌گونه تعریف می‌کند”فرایند مجموعه‌ای است منسجم از فعالیت‌هایی که توسط یک گروه همکار به منظور  دستیابی به هدفی واحد انجام می‌شود که این فعالیت‌ها می‌بایست در راستای کسب‌و‌کار آن سازمان باشد.” اولد با فراهم کردن فهرستی شامل هفت شرط که افراد جهت شناسایی و مدیریت فرایند کسب و کار به آن‌ها نیاز دارند، تعریف خود را کامل می‌کند. دامنه‌ی این هفت شرط از مدل‌سازی و آنالیز انگیزش کسب‌وکار را تا مدیریت جریان کار و نهایتاً بهبود فرآیندهای کسب‌وکار را شامل می‌شود.

WorkFlow Management Coalition یا به اختصار WFMC، پیوستگی مدیریت جریان کار را این‌گونه تعریف می‌کند: «یک فرایند کسب‌وکار، مجموعه‌ای از یک یا چند رویه یا فعالیت به هم پیوسته است که در مجموع متوجه یک هدف در کسب‌وکار یا یک هدف در سیاست‌گذاری می‌شود و معمولاً در متن چارت سازمانی، نقش‌های اصلی، کاربردی و روابط فی‌مابین آن‌ها تعریف می‌شود». این تعریف با مطرح کردن چند دستورالعمل که حوزه کاری را مشخص می‌کنند، راه‌اندازی برخی شرایط و خروجی حاصل از آن‌ها و تعامل فی‌مابین ادامه پیدا می‌کند. آن‌ها خاطر نشان می‌کنند که طول این زمان می‌تواند بسیار متفاوت باشد (این نکته را با آنچه در ادامه در مورد اسمیت و فینگار می‌آید مقایسه کنید) و فعالیت‌های فرایند می‌توانند به صورت دستی یا خودکار انجام شوند.

 اسمیت (Smith) و فینگار (Fingar) می‌گویند که یک فرایند کسب‌وکار «مجموعه‌ای کامل، پویا و هماهنگ از فعالیت‌های به هم مرتبط و تراکنشی (Transactional) است که به مشتریان ارزشی را ارائه می‌دهد». آن‌ها در ادامه ادعا می‌کنند که فرایندها ویژگی‌هایی نظیر: بزرگ و پیچیده، پویا، توزیع‌شده و شخصی‌سازی شده برای سازمان، طولانی مدت، خودکار و غیره را دارا می‌باشند.

آخرین مورد لیست این است که: به تصویر کشیدن آن سخت است؛ (به نظر می‌رسد این مورد تلویحاً به فرآیندهایی اشاره دارد که هنوز شناسایی نشده‌اند اما این اطمینان وجود دارد که منظور آن‌ها فرایندهایی در سطح بلوغ مناسب را شامل نمی‌گردد)؛ حتی با وجودی که این تعریف از بقیه تعاریف محدودتر است، اسمیت و فینگار از به‌کارگیری آن دیدگاه‌های ارزشمندی به دست آورده‌اند.

شاید تعریف ارائه‌شده توسط OMG، در اجرا، محدودیت سایر تعاریف را نداشته باشد. این تعریف اعلام می‌کند که «فرایندهای کسب‌وکار مسیر عملیات را تشخیص می‌دهند». مسیرهای عملیات موجب می‌شوند این اطمینان حاصل شود که شرکت به سمت هدف یا اهداف مشخص‌شده پیش می‌رود. این کار نه تنها فرایند چرخه‌ی معمول را در برمی‌گیرد، بلکه شامل  فرایندی‌هایی هم  که به خوبی تعریف‌شده‌اند  و فقط یک بار اجرا می‌شوند نیز می‌شود.

ترجمه و گردآوری: تیم مدیریت محتوای رایورز